صداقت شرکاء رمز ماندگاری
به طور کلی ، دو عامل در موفقیت موسسات سهم به سزایی خواهد داشت :
-
1- ارتباط صادقانه و منطقی با مشتریان
-
2- ارائه کار خوب و حرفه ای به آنان .
هر موسسه ای بتواند در اجرای این دو اصل ، موفق باشد ، تداوم یافته است . بزرگترین تبلیغ هر موسسه ای کار آن موسسه است . ما در طول سال با شرکتهای تحت حسابرسی خود در تماس هستیم ، در پایان هر سه ماه کلیه بخشنامه های مهم مالیاتی ، بیمه و رهنمودهای حرفه ای حسابدار و حسابرس را از طریق نامه ای تحت عنوان یادآوری به شرکتهای تحت حسابرسی خود فاکس می کنیم ضمناً پاسخ تمامی مشکلات آنها را به صورت تلفنی می دهیم . البته این را نیز از یاد نمی برد که بگوید : صداقت بین شرکا نیز لازمه دوام و پایداری موسسات حسابرسی می شود . شرکاء که خوب کار کنند ، صداقت که در کار جاری باشد ، تقسیم منافع هم بی هیچ مشکلی و به اعتدال خواهد بود . موسساتی هستند که همچنان با همان شریک مشغول به کار هستند و موسسه ی ما نیز از همان زمره است .
مهمترین مشکل و چالش امروز موسسات حسابرسی نداشتن وحدت رویه در ارائه ی گزارش های مالی ، سرباز زدن از پذیرش فارغ التحصیلان جدید دانشگاه در موسسات ، کم توجهی جامعه ی حسابداران رسمی در تأمین امکانات مورد نیاز موسسات ، ارتباط ضعیف بین سازمانی جامعه ی حسابداران رسمی ، گزارش های بانکی ، اختلاف نظر بین اعضای جامعه و سازمان امور مالیاتی ، آیین نامه های سازمان بورس و در واقع مداخله ی سازمان بورس در امور حسابرسان و جای خالی یک سبد تعاون . یکی از مهمترین مشکلات موسسات که همچنان با آن مواجه هستند ، استقلال اندک اعضاء در ارائه گزارش های واقعی مالی است . بعضاً روال به این ترتیب است که ارائه ی این گزارش ها به صورت توافقی صورت می گیرد . این در حالی است که معمولاً شکایات و گله مندی های موسسات در این باره ، راه به جایی نمی برد . شرکتی که تقاضاهایش در نحوه ی نگارش گزارش ها تأمین نشود ، به موسسه ی دیگری مراجعه می کند . اگر مشتری هم با این روال و رویه مشکل داشته باشد ، اعضای جامعه باید با اتخاذ وحدت رویه در ارائه گزارش های مالی ، این مهم را به همه سفارش دهندگان تفهیم کنند . برخی ممانعت های دوستان و همکاران از پذیرش فارغ التحصیلان جدید یکی دیگر از مشکلات است . به گمان من ، همین دوستان تازه کار ، پتانسیل بسیار خوبی برای آموزش هستند . مثلا از افتخارات موسسه ی ما یکی این است که مدیر و سرپرست و حسابرس ارشدمان دست پرورده ی خودمان است از نقطه صفر نزد ما بودند و پس از طی مراحل آموزش های لازم و یادگیری راهکارها و مقابله با چالش ها به این سطوح در این موسسه رسیده اند .
نکته ی بعدی که باید به آن اشاره کنم این است که حمایت موثری از سوی جامعه از اعضای جامعه نمی شود . حتی جامعه با ارتباطاتی که دارد ، در جذب امکانات و حمایت های قانونی از اعضا و موسسات نیز ناتوان است . سازمان امور مالیاتی ، سازمان بورس و سایر سازمان ها با تدوین آیین نامه ها و دستور العمل ها به نوعی در امور موسسات مداخله می کنند . سوال این است که آیا جامعه با داشتن بیش از 1400 عضو و یک تشکیلات سازمان یافته ، نباید راهکاری مناسب برای این برخورد و در واقع معضل بیاندیشد ؟
بارزترین مثال بند 3 ماده 97 قانون مالیاتها است . در این میان ، این ما و مودیان مالیاتی هستیم که متحمل سختی ها و چالش ها می شویم . سازمان امور مالیاتی در واقع به نوعی با ابلاغ آیین نامه ها ، ما را مکلف به اجرای مقرراتی می کنند که هم برای ما و هم برای مودیان مالیاتی ، مشکلات عدیده ای ایجاد می کند و در خیلی از مواقع رعایت حق نمی شود .
مشکلاتی برخی از دوستان در زمینه حسابرسی ایجاد کرده اند ، اما موسساتی نیز هستند که با ارائه ی خدماتی اصولی و حرفه ای ، افتخاراتی کسب کرده اند . در سال گذشته ، شرکت ما حسابرسی مالی و مالیاتی ایرانسل را انجام داد . این شرکت در سال پیش به عنوان بهترین شرکت مالیات دهنده معرفی و مورد تشویق مقامات دولتی قرار گرفت ، آیا این دستاورد موسسه برای جامعه سبب افتخار نیست ؟ آیا جامعه حسابداران رسمی نباید با شناسایی چنین موسساتی به تشویق آنان اقدام کند ؟
دومین نکته ، باز هم در خصوص مباحث مالیاتی و این بار درباره ی ممیزان مالیاتی است . اکنون ما با یک رویه تکراری مواجهیم و آن این که طی توافقی دوستانه دیکته ی مالیاتی را بعضی از حسابرسان می نویسند و ممیزان مالیاتی نیز دیکته ی آنان را صحیح می کنند . خب آیا این رویه چیزی جز آلوده شدن بازار کار نیست ، ضربه و آثار ناشی از این اقدام ، دامن همه ی ما را خواهد گرفت . آیا جامعه نباید در این خصوص راهکاری پیاده کند ؟
مطلب بعدی در خصوص گزارش های بانکی است برخی از شرکتهای که می خواهند وامی از موسسات مالی دریافت کنند به موسسات حسابرسی مراجعه می کنند و تنها از آنان می خواهند با زدن یک مهر ، گزارش آنان را برای دریافت وام تأیید کنند . در این خصوص ، جامعه باید با تدابیر لازم جلوی این گونه به اصطلاح ” نا حسابرس ” و صرفاً زدن مهر به گزارش را بگیرد . نکته ی بعدی در خصوص کنترل کیفی است که جامعه انجام می دهد . کنترل کیفی موسسات حسابرسی را معمولا افرادی انجام می دهند که رویه ی حرفه ای تعریف شده و مدونی ، برای این کار ندارند . جامعه باید به تربیت متخصصانی بیاندیشد که صرف کار و حوزه فعالیتشان همین کنترل کیفی موسسات باشد . این اقدام هم به ارتقای موسسات می انجامد و هم آن که وقتی دوستان ببینند عامل کنترل بر آنان نظارت دارد ، با دقت و صحت بیشتری به حسابرسی می پردازند . در خصوص بورس هم باید بگویم که متأسفانه به جهت قدرت سازمان بورس ، اعمال قدرتش بر موسسات حسابرسی نیز افزایش یافته است . محور اصلی مشکلات حسابرسان معتمد ، سازمان بورس است . سازمان بورس می گوید شرکت های فعال در بازار تنها با موسساتی کار می کنند که معتمد ما باشند . همین رویه خود سبب شده است که به سایر موسسات کار کمتری ارجاع شود . در حالی که با تسلط سازمان بورس بر حسابرسان و مداخله ی برخی از شرکت ها در نحوه ی گزارش دهی نهایی ، استقلال حرفه ای موسسات به زیر سوال می رود . به نظر من ، سازمان بورس و جامعه متفقاً نه منحصراً باید بر تقسیم کار به موسسات نظارت کنند و کار را بین آنها تقسیم کنند . البته ناگفته نماند موسسه ی ما معتمد بورس است و مطلب فوق صرفاً از جهت مواضع انحصاری سازمان بورس بر موسسات بیان گردید . راهکار دیگر نیز تشکیل کارگروهی برای اولویت بندی کارهاست . در خاتمه حسابداران رسمی نباید استقلال خود را با هیچ چیز عوض کنند .
نظر بدهید